یکی از 25 مقاله پربازدید ما در زمینه فرزندپروری، مقاله “چرا بچهها به مادران سختگیرنیاز دارند” است. عشق و محبتی که باید به فرزندان خود بدهید، عشق همراه با سختگیری (سختگیری از روی عشق و خیرخواهی) است که آنها را به افرادی مستقل در بزرگسالی تبدیل خواهد کرد.
میخواستم یواشکی از در بیرون بروم که مادرم جلویم را گرفت و گفت، “عزیزم چی پوشیدی؟”
منم گفتم، “شلوار مشکی.”
مامانم که میخواست هوامو داشته باشه گفت، “روی شلوارت طرح زدی؟ محشر شده!”
بعد پدرم وارد شد و گفت، “این چیه پوشیدی؟” صورتش جوری درهم شد که انگار داشت به چیزی فرازمینی نگاه میکرد.
بخاطر این حرفش، کلا اعتماد بنفسم را از دست دادم. “شلوار مشکی؟”
بعد مامان با همراهی رفیق پایهاش، یعنی پدرم، باز سخنرانی معروف “هیچ کدام از دخترای من …” را شروع کرد.
با خودم گفتم، “بهتر از این نمیشه، باز هم این نطق همیشگی مامان!
اما آخرش هم حرف خودش را به کرسی نشاند. همانطور که با جوش و خروش به سمت اتاقم میرفتم که شلوارم را عوض کنم، غرغرکنان گفتم، “مامان، تو خیلی سختگیری.”
این مطلب را مجله کودک، تیم پژوهشی و آموزشی آیقصه از سایت معتبر focusonthefamily ترجمه و بازنویسی کرده است.
مادران سختگیر کجا هستند؟
شاید فکر کنید خل شدم، اما مادران امروزی بیش از حد خوب و مهربان هستند. باید کمی سختگیری هم به کار خودشان اضافه کنند. مسلم است که منظور من از سختگیر، همان تعریف اصلی آن، یعنی بیعاطفه و خبیث نیست.
راهنمای مادران سختگیر برای تربیت فرزندانی عالی
بنظر من، مادران نباید بیش از حد سختگیر و ظالم باشند که کودک خود را دلسرد کرده و انگیزه او را از بین میبرند، خلاقیتش را در نطفه خفه کرده و استعدادهای خدادادی او را تحت کنترل گرفته و از بین میبرند. (مادر یکی از دوستان من همینطور بود و تاثیر خیلی بدی روی روشهای فرزندپروری دوستم گذاشته بود. دوستم میگفت، “بخاطر همین است که من اینقدر مطیع و بله قربان گوی دخترانم هستم. چون دلم نمیخواهد آنها از من متنفر باشند، درست مثل من که از مادرم متنفر بودم.”)
سختگیریای که من از آن حرف میزنم، مربوط به زمانهایی است که ما روشی سخت و در عین حال، محبتآمیز را در پیش میگیریم نه روشی سهلگیرانه که در آن، کودک با مصائب و سختیهای زندگی، روبرو نمیشود. سختگیری، حسی است که فرزندانتان، زمانی که مجبورشان میکنید برای کسی کارت تشکر بنویسند، کارهای روزانه خانه را انجام دهند، یا وقتی که برنامه آخر خفته آنها را ملغی میکنید، احساس میکنند. این سختگیری مربوط به زمانی است که به زور میخواهید با دوستانشان یا والدین آنها آشنا شوید و بفهمید کی هستند، یا وقتی که ساعت شام، ساعت خواب یا ساعت شامگاهی برگشتن به خانه را برایشان تعیین میکنید.
اگر دلخوری بچهها بخاطر تعیین حد و حدودی باشد که از روی عشق و علاقه تعیین شده، مادران سختگیر هیچ بهانهای نمیتراشند. بچهها اصولا هیچ درکی از اینکه این حد و حدود و قوانین به نفع آنها است ندارند. یک مادر سختگیر، دورنمای کار را میبیند. او شخصی را میبیند که فرزندش میتواند باشد و آنقدر به وی الهام میبخشد تا او نیز بتواند به همین دید برسد. شعار چنین مادری این است: “من یک کودک را بزرگ نمیکنم، بلکه یک فرد بزرگسال و بالغ را بزرگ میکنم.”
آیا به کمی سختگیری بیشتر در تربیت فرزنداتان نیاز دارید؟ در اینجا، چهار روش براش شروع کارتان معرفی میشود:
مجبورشان کنید در خانه کار کنند
همه ما میخواهیم فرزندانمان را طوری بزرگ کنیم که در بزرگسالی به افرادی مسئولیتپذیر تبدیل شوند. اما تابحال، چند فرصت یادگیری مسئولیتپذیری را از آنها دریغ کردهایم؟
“خودم جارو بزنم راحتترم. بچهها خوب بلد نیستند.”
“خیلی کوچک هستند و نمیتوانند خودشان اسباببازیهشان را جمع کنند.”
“الان فقط باید بازی کنند و خوش بگذرانند. بقیه عمرشان را میتوانند کار کنند.”
وقتی بهانهتراشی کرده و کارهای فرزندانمان را خودمان انجام میدهیم، در واقع آنها را از گرفتن درسهایی ارزشمند در رابطه با مسئولیتپذیری محروم کردهایم. مادران سختگیر میدانند که اگر فرزندشان آنقدر بزرگ شده که خودش بتنهایی به دستشویی برود، آنقدر بزرگ شده که بتواند در کارهای خانه هم کمک کند. شاید نتوانند به خوبی شما نظافت کنند، اما اگر قادرند با مهارت بالا با iPad کار کنند و صفحهاش را بالا و پایین کنند، پس حتما میتوانند کف زمین را هم تی بکشند.
بچهها اصولا توقعات و خواستههای ما را برآورده میکنند. اگر از آنها انتظار داشته باشید که در انجام کارهایشان تنبل و بیحال باشند، این دقیقا همان چیزی است که از آنها خواهید دید. اما اگر از آنها توقع کارهای بزرگ داشته باشید، آنها با این چالش روبرو شده و بر آن پیروز خواهند شد.
من عاشق گفته اشلی، که یک مادر سختگیر است هستم، “اگر بچههای من شکوه و گلایه داشته باشند که کاری که از آنها خواستهام، مثلا جمع کردن و مرتب کردن کفشها، خیلی برایشان سخت است، به آنها میگویم، شما برای انجام کارهای سخت ساخته شدهاید.”
در خانواده من، وظیفه خاصی به هر کودک محول میشد که باید برای مدت مشخصی آن را انجام میداد. تا وقتی همه، کارهای روزانهشان را تمام نمیکردند، هیچکس اجازه روشن کردن تلویزیون را نداشت. در مواقعی که یکی از بچهها فراموش میکرد کاری را انجام دهد زیاد سخت نمیگرفتیم، اما اگر این فراموشی تبدیل به یک عادت میشد، آنوقت آن بچه از یکی از چیزهایی که خیلی دوست داشت محروم میگشت.
اتمام کارهای خانه به معنای داشتن وقت آزاد است. اما کارهای ناتمام بمعنای رویارویی با عواقب آن و حتی شاید محول شدن کارهای بیشتر به کودک است. والدین باید در این مسیر ثابت قدم و به قوانین خود پایبند باشند.
اما لازم نیست انجام کارهای خانه را آنقدر برای کودک سخت و خشن کنیم. مثلا یک آهنگ خوب پخش کنید و محیطی شاد و بانشاط برای انجام کار گروهی ایجاد نمایید. هر مادری – حتی مادران سختگیر – خودشان شرایط خانه را بر اساس رفتار خوب یا بد فرزندانشان تنظیم کرده و تغییر میدهند.
این مطلب را مجله کودک، تیم پژوهشی و آموزشی آیقصه از سایت معتبر focusonthefamily ترجمه و بازنویسی کرده است.