معرفی انیمیشن جاسوسان نامحسوس

انیمیشن کمدی ماجراجویی جاسوسان نامحسوس محصول همکاری بلو اسکای استودیو و استودیوی فاکس قرن بیستم٬ در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. برد کوپلند و لوید تیلور فیلمنامهی این انیمیشن را بر اساس انیمیشن کوتاه «کبوتر: غیرممکن» به نگارش درآوردند. از صداپیشگان این انیمیشن میتوان به ویل اسمیت٬ تام هالند٬ رشیدا جونز و بن مندلسون اشاره کرد. هزینهی ساخت آن بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار و فروش گیشهی آن حدودا ۱۷۱ میلیون دلار بود. جاسوسان نامحسوس در زمینههای متعددی در جشنوارهها نامزد دریافت شد اما جایزهای را از آن خود نکرد. در این گزارش شیدا علیپور، نویسنده سایت کودک و نوجوان آیقصه به معرفی این انیمیشن پرداخته است.

داستان جاسوسان نامحسوس از چه قرار است
بک جاسوس پایه بلند و حرفهای سازمان جاسوسی آمریکا به نام لنس استرلینگ به ماموریتی میرود که در آن شکست میخورد. او متهم به خیانت به سازمان میشود و فرار میکند تا بتواند بیگناهی خود را ثابت کند. برای این کار نیاز دارد که نامرئی شود. والتر جوان نخبهای است که سلاحهای بیخطری برای مبارزه اختراع میکند و چون سلاحهای او خشونت مورد علاقهی لنس را ندارند او را اخراج میکند اما وقتی ماموران سازمان به دنبال لنس میگردند٬ او به والتر نیاز پیدا میکند تا او را غیب کند. لنس محلولی را که دست والتر است سر میکشد اما به جای اینکه غیب شود به یک کبوتر تبدیل میشود و ماموریتش را در قالب یک کبوتر انجام میدهد.
هیجان و خنده
نکتهی اولی که در مورد این انیمیشن قابل ذکر است این است که جاسوسان نامحسوس پر از لحظات خندهدار است. انسانی که یکباره تبدیل شده به کبوتر و هیچ چیز از کبوتر بودن را بلد نیست. نه میتواند پرواز کند٬ نه میتواند دستشویی برود و نه میتواند از فنونی که بلد بوده استفاده کند. نکتهي دومی که باید به آن اشاره کرد شدت هیجان انیمیشن است. لنس و والتر از انواع و اقسام تکنولوژیهای عجیب و غریب استفاده میکنند و هیچ چیز جلودار آنها نیست حتی پرنده شدن لنس. احتمالا بچه ها بعد از دیدن این انیمیشن به سرشان بزند که چیزی اختراع کنند٬ پس از همراهی آنها غافل نشوید.
خشونت کافیست
پیام بارز انیمیشن جاسوسان نامحسوس پایان دادن به خشونت است. لنس عادت دارد از وسایل خشونت بار در ماموریتهایش استفاده کند و همیشه خرابیهای زیادی هم به بار میآورد٬ اما والتر تمام تلاشش را میکند تا وسایلی را بسازد که کمترین آسیب را به محیط و آدمها برساند. مثلا یکی از اختراعهای او بمب گربهی اکلیلی است چون تحقیقات ثابت کرده نگاه کردن به گربه آدمها را آرام میکند و زرق و برق حاصل از اکلیل سطح سروتونین را بالا میبرد و هر دوی اینها باعث میشود آدمها مسخ و مهربان شوند و مامور مخفی به سلامت از میان آنها عبور کند.
یا مثلا با یک بمب آدامسی دشمنان را زمینگیر میکند و از مخمصه فرار میکند و با این روش به هیچکس آسیبی نرسیده. این پیام مخاطب را به فکر فرو میبرد که حتی در برخورد با دشمن هم میشود از خشونت استفاده نکرد. به قول والتر اگر جواب آتش را با آتش بدهیم دیگر چیزی سالم باقی نمیماند.
در ستایش کار تیمی
لنس همیشه تنها کار میکند و عادت ندارد با کسی همکاری کند. خودش همهي کارهایش را انجام میدهد و همیشه هم موفق است جز آخرین بار. آخرین ماموریت لنس با شکست روبرو میشود و او هیچ چارهای ندارد جز اینکه از والتر کمک بگیرد. در بخشهایی از انیمیشن میبینیم که لنس باز هم اصرار دارد که تنهایی میتواند از پس کارهایش بربیاید اما جایی که به بنبست میرسد والتر است که او را نجات میدهد. این پیام ارزشمندی است زیرا در دنیایی زندگی میکنیم که این تیمها هستند که برندهاند. دیگر دنیای تکروی و فعالیتهای فردی به پایان رسیده و کسی موفق است که بتواند در تیم فعالیت خوبی داشته باشد و با دیگران هماهنگ باشد.
عجیب همیشه هم بد نیست
والتر از نظر آدمهای اطرافش عجیب است و اکثرا او را با کلمهی عجیب توصیف میکنند. والتر از این کلمه خوشش نمیآید زیرا حس میکند بین او و آدمهای دیگر فاصله ایجاد میکند و او را گوشهگیر و منزوی میکند اما مادرش معتقد است عجیب بودن همیشه هم بد نیست٬ اتفاقا دنیا به آدمهای عجیب و غریب هم نیاز دارد تا آن را از روند همیشگیاش خارج کند و چیزهای جدیدی به دنیا اضافه کند.
اگر به پیشنهاد انیمیشن علاقمند هستید، معرفی انیمیشن «نژا» را مطالعه کنید.