دوستی سیسی سنجابه درباره سنجابی به نام سیسی است که بهترین دوست او هیوا یک دوست تازه پیدا کرده بود. سیسی دوست داشت خودش فقط با هیوا دوست باشد؛ اما هیوا اعتقاد داشت گوزن کوچولو تازهوارد است و باید باهاش دوست شد.
سیسی سنجابه هم تصمیم گرفت وقتی به مدرسه رفت،وسایل بچهها را خراب کند و بعد همه خرابیها را تقصیر گوزن کوچولو بیندازد. این داستان قشنگ و بامزه را سپیده نیکرو نوشته و مهدیه قاسمی آن را تصویرسازی کرده است. داستان صوتی دوستی سیسی سنجابه با گویندگی پروانه شامخی در اپلیکیشن قصههای صوتی کودکانه آیقصه منتشر شده است.
داستان صوتی کودکانه دوستی سیسی سنجابه
بخشهایی از داستان صوتی کودکانه دوستی سی سی سنجابه را در ادامه میخوانید:
سیسیسنجابه خیلی ناراحت بود. توی دلش هزار تا غصه بود. چون که بهترین دوستش هیوا که یک آهوی کوچولو بود، یک دوست تازه پیدا کرده بود. آره! همین امروز. توی مدرسه یه گوزنِ کوچولو به کلاس اونها اومده بود. هیوا به سیسیسنجابه گفت: «اون تازه وارده! تازهوارد بودن خیلی سخته. بیا باهاش دوست بشیم تا تنها نباشه.»
اما سیسیسنجابه عصبانی شد و گفت: «یعنی چی که بریم باهاش دوست شیم؟ من و تو با هم دوستیم. فقطِ فقط من و تو!»
بعد هم پشتش رو کرد به هیوه و باهاش قهر کرد تا هیوا بدونه که اون ناراحت شده و نره دوست جدید پیدا کنه.
اما اگه گفتین چی شد؟ خب معلومه هیوا هم قهر کرد و رفت با گوزن تازهوارد دوست شد.
اینطوری شد که سیسی سنجابه توی دلش هزار تا غصه پیدا شد.
شب موقع خواب سیسی خیلی فکر کرد. اون تصمیم گرفت فردا که به مدرسه میره یه کار اساسی بکنه.
پس صبح زود تند تند صبحونهاش رو خورد و تا مدرسه دوید. سیسی اولین نفری بود که به مدرسه رسید. وقتی رسید رفت توی کلاس و وسایل بیشتر بچهها رو خراب کرد. چیزایی که توی جامیزها بود رو جابهجا کرد. مداد یکی رو گذاشت تو جامیز یکی دیگه. دو سه تا از نقاشیهای روی دیوار رو کند و پاره کرد.
با کفش روی همهی صندلیها رفت و اونها رو کثیف کرد. بعد هم فوری رفت توی حیاط تا معلوم نشه کار کی بوده.
وقتی زنگ خورد و بچهها رفتند توی کلاس همه تعجب کردند. خانم معلم گفت: «اینا کار کیه؟»
اما سیسیسنجابه عصبانی شد و گفت: «یعنی چی که بریم باهاش دوست شیم؟ من و تو با هم دوستیم. فقطِ فقط من و تو!»
بعد هم پشتش رو کرد به هیوه و باهاش قهر کرد تا هیوا بدونه که اون ناراحت شده و نره دوست جدید پیدا کنه.
اما اگه گفتین چی شد؟ خب معلومه هیوا هم قهر کرد و رفت با گوزن تازهوارد دوست شد.
اینطوری شد که سیسی سنجابه توی دلش هزار تا غصه پیدا شد.
شب موقع خواب سیسی خیلی فکر کرد. اون تصمیم گرفت فردا که به مدرسه میره یه کار اساسی بکنه.
پس صبح زود تند تند صبحونهاش رو خورد و تا مدرسه دوید. سیسی اولین نفری بود که به مدرسه رسید. وقتی رسید رفت توی کلاس و وسایل بیشتر بچهها رو خراب کرد. چیزایی که توی جامیزها بود رو جابهجا کرد. مداد یکی رو گذاشت تو جامیز یکی دیگه. دو سه تا از نقاشیهای روی دیوار رو کند و پاره کرد. با کفش روی همهی صندلیها رفت و اونها رو کثیف کرد. بعد هم فوری رفت توی حیاط تا معلوم نشه کار کی بوده.
وقتی زنگ خورد و بچهها رفتند توی کلاس همه تعجب کردند. خانم معلم گفت: «اینا کار کیه؟»
ادامه دارد…
ویدئوی قصه کودکانه دوستی سیسی سنجابه
حالا وقت آن است که کودکتان را دعوت کنید تا ویدئویی از این داستان صوتی کودکانه جدید و جذاب ببیند و لذت ببرد.
این قصه کودک را کجا بشنویم؟
داستان صوتی کودکانه دوستی سی سی سنجابه در اپلیکیشن قصه های کودکان آی قصه منتشر شده است. با کلیک روی عکسهای زیر به اپلیکیشن یا وباپلیکیشین آیقصه بروید و قصه های صوتی کودکانه بشنوید.
داستان صوتی کودکانه جدید سهراب و غول فنجان چای از مجموعهی «هزار قصه» یکی از تولیدات قصه های صوتی کودکانه از آی قصه است.
مجموعهی هزارقصه شامل چندین قصه کودک است که کاملاً توسط تحریریهی آیقصه تولید میشوند. تمامی حقوق مربوط به این قصهها اعم از چاپی و نشر آنلاین آن برای شرکت دنیای کودکان آی قصه محفوظ است.