حدود دویستوسی سال پیش، وقتی چهارمین فرزند چرمدوز فقیری در دهکدهای متولد شد، کسی فکرش را نمیکرد او روزی یکی از بزرگترین ناجیهای دنیا شود؛ ناجیای که در دنیایی سرشار از ظلمات روزنهای گشود و تمام نسلهای بعد از خودش را از تاریکی مطلق نجات داد. لویی بریل؛ همان پسرکی بود که حدود ۵ سالگی چشمهایش را از دست داد و بعدها همیشه از پدر و مادرش میپرسید: «چرا من را در تاریکی نگه میدارید؟». او بالاخره راهی به نور پیدا کرد و با ابداع خط بریل نابینایان را به دنیای خواندن پیوند داد. زندگینامه لویی بریل را به قلم سپیده بیگدلی، نویسنده سایت کودکانه آیقصه بخوانید.
تولد و دوران کودکی لویی بریل
لویی بریل سال ۱۸۰۹ در دهکدهای واقع در فرانسه متولد شد؛ پدر و مادرش از تولدش خوشحال بودند ولی این خوشحالی زمان زیادی نپایید. لویی کودک نحیف ولی کنجکاوی بود؛ به سرتاسر خانه سرک میکشید و عطش زیادی برای کشف دنیای اطراف داشت. همین ویژگی باعث شد در سه سالگی یکروز دور از چشم پدر و مادر به سراغ ابزار کار پدر برود؛ این کنجکاوی عاقبت خوبی نداشت و نوک یکی از ابزارهای چرمدوزی در چشمش فرو رفت. چشم لویی پر از خون شد و کار به عفونت کشید. داروها اثر نکردند؛ بعد از مدتی عفونت به چشم دیگر هم رسید و چشمهای لویی را به روی دنیا بست و او به دنیای تاریکی پرتاب شد. دنیایی که حالا صداها حاکمش بودند.
برگشت لویی بریل به جریان زندگی
لویی بریل در تاریکی فرو رفته بود، بااینحال از همان کودکی به دنبال راهی برای برگشت به جریان زندگی بود؛ حالا او به جای چشمها با گوشهایش دنیا را لمس میکرد. شش ساله بود که همراه پدرش به کارگاه رفت و در مقابل چشمهای حیرتزدهی او، قطعات چرمی را از هم تفکیک کرد؛ وقتی پدر چگونگی این کار را پرسید، لویی گفت از جنس چرمها تشخیصشان میدهند، بعضیها سفتاند، بعضیها نرم و بعضیها شیار دارند. نابینایی نتوانسته بود در مقابل شور زندگی کودک بایستد و او برای دست یافتن به دنیا از گوشها و انگشتهایش کمک میگرفت.
مدرسهای برای نابینایان و تولد یک ایده
شور لویی بریل برای یادگیری، معلمهای مدرسه را تحتتاثیر قرار داده بود؛ لویی را به مرکز یادگیری نابینایان فرستادند. در مدرسه خطی توسط والنتن هائوی برای نابینایان ابداع شده بود؛ خطی سخت که با حروف چوبی خوانده میشد و یادگیریاش آسان نبود. همانجا بود که فکری در ذهن لویی درخشید، فکر ساختن راهی سادهتر برای خواندن و نوشتن. همچنین او با سربازی فرانسوی به نام کارلوس باربیربود روبهرو شده بود که در دوران جنگ با استفاده از ۱۲ حرف برجسته، یک زبان رمزی برای سربازها ساخته بود. تمام این مشاهدات لویی را ترغیب به ابداع خطی کردند که لامسه را جایگزین بینایی کند.
لویی و ابداع خط بریل
لویی بریل کمتر از پانزده سال داشت که تصمیم گرفت روش ابداعی سرباز پنجاه ساله را اصلاح کند؛ ۱۲ حرف برجسته را به ۶ حرف کاهش داد و سالها برای تکمیل آن تلاش کرد. او در سال ۱۸۲۹، وقتی تنها بیست سال داشت، اولین کتابش را با خط ابداعی خود نوشت. بعدها نتهای موسیقی و ریاضیات هم به حروف الفبا اضافه شدند و خط ابداعی بریل، بعدها گستردهتر و گستردهتر شد. اولین بار یک مدرسهی مخصوص نابینایان در آمستردام بود که سال ۱۸۴۶ خط بریل را پذیرفت و از آن استفاده کرد.
این خط شانزده سال بعد از مرگ لویی بهعنوان الفبای جهانی پذیرفته شد، به زبانهای مختلف درآمد و به علوم مختلف گسترش یافت تا لویی تا ابد خالق روزنهای در یک دنیای تاریک باشد؛ مردی که تسلیم نشد و عمر ۴۳ سالهاش روشنیبخش تمام نابینایان بعد از خودش شد.
خط بریل به زبان فارسی
خط بریل فارسی اولین بار در سال ۱۳۰۰ به دست یک کشیش آلمانی به نام یاکوب کریستوفل ابداع شد؛ کریستوفل از ترکیه به تبریز آمد و آموزش این خط به کودکان نابینا را شروع کرد. او در سال ۱۳۰۴ مجوز تاسیس مدرسهی نابینایان را گرفت تا راهی پیش روی بچههای نابینا باز کند. کریستوفل با وجود جنگ جهانی دوم و التهابات آن، در ایران ماند و هر بار هم که به دلیلی از ایران رفت، دوباره برگشت و دوباره برای بچههای نابینای ایرانی تلاش کرد. او سال ۱۳۳۳ جهان را ترک کرد و پیکرش را به خاک محبوبش، یعنی ایران سپرد.
سل لویی بریل را تسلیم کرد
لویی بریل هنوز جوان بود که سل در جانش نشست؛ وقت سر رسیدن بیماری، معلم بود و روی نتهای موسیقی کار میکرد. او بالاخره در ۴۳ سالگی دنیا را ترک کرد ولی قبل از مرگ، به هزاران و میلیونها نفر زندگی بخشید. حالا طبقه گفتهی سازمان بهداشت جهانی حدود ۴۵ میلیون نفر در دنیا دچار نابینایی هستند؛ تلاشهای لویی و روحیهی شکستناپذیرش حالا چراغ راه میلیونها انسان نابیناست تا با دنیای بیرون ارتباط داشته باشند و بتوانند جهان را هرچه بهتر و بیشتر لمس کنند.
اگر به خواندن زندگینامه افراد موفق علاقهمندید، پیشنهاد میکنیم زندگینامه والت دیزنی را هم در سایت آیقصه بخوانید.