آیا تابحال متوجه این موضع شدهاید که امروزه تعداد کمتری برنده و بازنده وجود دارد؟ من خودم این مسئله را در مدرسهای که فرزندانم در آن تحصیل میکنند دیدهام. انتخاب یک کودک به عنوان برنده یا نفر اول در کلاس ورزش، یا در مسابقات درسی، آنقدر که در گذشته مرسوم بود، امروزه رایج نیست. دلیلش هم احتمالا این است که با این روش، احساسات بچههایی که برنده نشدهاند دیگر جریحهدار نمیشود. پس بچهها با این ذهنیت که همه عالی و برنده هستند و هیچ کودکی لازم نیست طعم تلخ شکست را بچشد، بزرگ شده و از زندگی لذت میبرند. همه اطرافیان همواره به آنها یادآوری میکنند که چه بچههای فوقالعاده و بینظیری هستند.
اما مادران سختگیر اجازه نمیدهند این پیام که همه برنده هستند و از سوی جامعه القا میشود، فرصت یادگیری از شکست را از فرزندانشان بگیرد. آنها به فرزندان خود روش غلبه بر شکست را یاد میدهند نه دوری از آن را. مطالعات نشان میدهد که زمانی که والدین و معلمان به کودکان اطمینان میدهند که سختکوشی و شکست آنها، بخش مهم و ضروری از فرایند یادگیری است، احتمال موفقیت آنها بیشتر خواهد بود.
این مطلب را مجله کودک، تیم پژوهشی و آموزشی آیقصه از سایت معتبر focusonthefamily ترجمه و بازنویسی کرده است.
آخرین باری که گذاشتید فرزندتان شکست بخورد و رنج عواقب آن را بچشد کی بود؟
دخترت باز هم فراموش کرده نهارش را با خود ببرد. آیا باز خودتان به مدرسه میروید تا غذایش را برایش ببرید؟
وقتی دوست پسرتان تماس گرفت، او گفت که مریض است و حال ندارد، در حالی که مشکلی نداشت و فقط دلش نمیخواست برای بازی بیرون برود. دوستش یکسر به منزلتان آمده تا به او سر بزند. آیا شما هم در این دروغ او را همراهی میکنید؟
عصر یکشنبه است و دخترتان تازه یادش افتاده که باید برای پروژه ای که آخرین مهلت تحویلش فردا است، مقداری وسیله بخرد. آیا با عجله به سمت فروشگاه میروید؟
مادران سختگیر هیچوقت با حول و عجله وارد میدان نمیشوند تا اوضاع را مرتب کنند تا کودک را از ضربات محکمی که درسهای زندگی به او وارد کرده مصون بدارند. آنها معتقدند شکست به معنای فاجعه نیست. بلکه بخشی ضروری از روند موفقیت و بلوغ فکری است. درست مانند نیشگون است، دردی که فرزندان ما را به بزرگسالانی تبدیل میکند که میتوانند پس از هر بار زمین خوردن، دوباره بلند شده و روی پای خود بایستند.
وقتی که یک آزمون سخت و آتشین زندگی را در نطفه خفه میکنیم، فرصت دیدن این واقعیت که شکست، اغلب سرآغاز موفقیت است و اینکه چطور لطف خدا مانع باقی ماندن هر شکست در زندگی ما برای همیشه میشود را از فرزندان خود میگیریم.
برای استفاده از گوشی و تبلت و …. قانون بگذارید
از کجا میتوان فهمید که بچهها به چیزی معتاد شدهاند؟ وقتی از آنها میخواهید مثلا گوشی را کنار بگذارند چه واکنشی نشان میدهند؟
دخترم گریس داشت با iPod به دوستانش پیام میفرستاد. وقتی فهمیدم که آیپدش را با خود به رختخواب برده و با آن خوابیده، به او گفتم که از این به بعد، عصرها آن را در اتاق خودم نگه میدارم. او با گریه و عصبانیت به این قضیه واکنش نشان داد. واقعا حس کردم یک مادر سختگیر هستم، اما رفتار او کاملا نشان داد که تا چه حد به این حد و حدود و قوانین جدید نیاز دارد. و پس از اینکه مدتی را بدور از آیپد سپری کرد، خودش متوجه مشکلی که برایش بوجود آوده بود شد.
بسیاری از مادرها به من میگویند که بزرگترین مشکلی که در تربیت فرزندان خود دارند، کم کردن ساعت استفاده از فناوری و رسانهها است. درست است که فناوریهای مدرن، مزایای زیادی در زمینه ارتباطات، ایمنی، آموزش و سرگرمی دارند، اما همه این مزایا تحت تاثیر سایه شوم دسترسی آسان به فیلمهای پورن و خشونتبار و مطالب نامناسب برای کودکان قرار میگیرد. مسئله بعدی، زمانی است که بچهها با این دستگاههای دیجیتال سپری میکنند. مطالعهای که توسط بنیاد خانواده کایزر انجام شد نشان میدهد که کودکان بالای 8 سال، بطور متوسط روزی 7 ساعت با رسانههای اجتماعی و فناوری سروکار دارند. متاسفانه، خیلی از والدین هم همین وضع را دارند و شدیدا به دستگاههای دیجیتال معتادند.
مادران سختگیر باید خود در زمینه فناوری و رسانههای اجتماعی، متخصص باشند. بسیاری از والدین با قوانینی ساده و قابل قبول شروع میکنند، مثلا اینکه بچهها حق ندارند تلویزیون و کامپیوتر را در اتاق خواب خود بگذارند. اما همین والدین به فرزندان خود اجازه استفاده از گوشیهای هوشمند را میدهند که بدترین نوع از میان فناوریهای امروزی محسوب میشود. آنها ادعا میکنند که این کار برای موارد ضروری یا محافظت از بچهها در برابر خطرات احتمالی است. اما باید خطرات واقعی که از ناحیه همین گوشی هوشمند به بچهها وارد میشود را هم در نظر بگیریم.
باید از خود بپرسیم که آیا این گوشی همراه چیزی است که فرزندان ما به آن نیاز دارند، یا چیزی است که واقعا میخواهند داشته باشند. مادران سختگیر با این جمله کودک که، “همه بچهها یکی دارند” شانه خالی نمیکنند. اما اگر واقعا کودک به آن نیاز دارد، باید قوانینی برایش تعیین کنیم که مناسب سن او باشد.
به حرف خود پایبند باشید
جین همبلتون هنگامی که پسرش اولین ماشینش را خرید، دو قانون برای او تعیین کرد: اولا، حق نوشیدن مشروب ندارد و ثانیا، باید همیشه در ماشین را قفل کند. اما جین بعد از اینکه یک بطری مشروب در ماشین پسرش پیدا کرد تصمیم گرفت ماشین را بفروشد. در آگهی فروش ماشین آمده بود:
پدر و مادری ضدحال که اصلا پسر نوجوانشان را دوست ندارند، قصد فروش ماشین او را دارند. تنها سه هفته پس از خرید این ماشین بود که مامان فضولش که باید بره دنبال کارهای بدردبخورتر، شیشه مشروب را زیر صندلی جلوی ماشین پیدا کرد. پیشنهاد ما، 3700 دلار. در صورت تمایل، با سختگیرترین مامان دنیا تماس بگیرید.
بعد از انتشار آگهی، جین بیش از 70 تماس مختلف از تکنیسینهای اورژانس، مشاورین مدرسه، و والدینی دریافت کرد که از او بخاطر حس مسئولیت بالایش تشکر نمودند. حتی یک نفرشان هم نگفت که جین دارد بیش از حد سختگیری میکند.
چه چیزی یک مادر سختگیر را از بقیه مجزا میکند؟ او به حرفی که زده، عمل میکند. بچههای او با خود فکر میکنند، مامان آنقدر دیوانه هست که گوشی تلفن را از ما بگیرد، تلویزیون را خاموش کند یا با گرفتن جشن تولد مخالفت نماید.
وظیفه ما به عنوان مادر این است که چنان با تدبیر عمل کنیم که کارها حتی بدون حضور ما هم به خوبی پیش برود. اگر کارهای خانه را به فرزندانتان بسپارید یا بگذارید آنها طعم شکست را بچشند، اصلا به معنای سختگیر بودن شما نیست. تنبیه کردن بچهها در صورت بیاحترامی یا بدرفتاری، اصلا بعمنای سختگیری شما نیست. و اگر دخترتان شلواری بپوشد که روی آن طرحهای مسخرهای زده شده و شما مجبورش کنید آن را عوض کند، باز هم به معنای سختگیر بودن شما نیست. به هیچ وجه.
این مطلب را مجله کودک، تیم پژوهشی و آموزشی آیقصه از سایت معتبر focusonthefamily ترجمه و بازنویسی کرده است.